تحقیق توسعه شهر نشيني و پيامد هاي آن ( ورد)
دسته بندي :
دانش آموزی و دانشجویی »
دانلود تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
توسعه شهر نشيني و پيامد هاي آن
( با تكيه بر مورد ايران)
چكيده
شهرنشيني يكي از مهمترين پديده هاي عصر حاضر است. تا جائيكه صحبت از انقلاب شهري در دنيا مي شود. در ايران تحول شهرنشيني بسيار شتابان و سريع بوده است. متوسط رشد شهرنشيني در دوره مورد بررسي 4/4 درصد بوده است در حاليكه رشد توليد ناخالص داخلي در همين دوره 4/1 بوده است. از سوي ديگر يك قانون ساده جامعه شناختي مي گويد هر تحول و تغيير خارج از قاعده و سازماني منجر به پيامدهاي ناخواسته بسياري مي شود. الگوي توسعه شهري در ايران الگوي تسلط تك شهري و نيز تمركز گرايانه بوده است. در سه چهار دهه اخير ايران چندين بوم (Boom) مختلف را پشت سر گذاشته از آن جمله بوم نفت، بوم شهرنشيني و بوم زايشهاي بسيار (جمعيت). در چنين شرايطي شهرنشيني با پيامدهاي بسياري همراه خواهد بود از جمله توزيع بيعدالتي، گسترش آسيبهاي اجتماعي و ناهمگوني فزاينده اجتماعي و كمك به گسترش انواع بحرانهاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي.
واژگان كليدي
شهرنشيني، پيامدهاي شهرنشيني، توسعه انساني، اميد زندگي، بوم، توليد ناخالص داخلي، مشاركت، آسيبهاي اجتماعي، نوگرائي
مقدمه
مطالعه شهر در معناي امروزي رشته جديدي ست ، اگرچه شهر وتوجه به آن از قدمت بيشتري برخوردار است .در معناي اخيرپس از انقلاب صنعتي ست كه شهر در كانون توجه متفكران قرار مي گيرد ، با اين حال، شهر هميشه مشغله فكري بشر بوده است: در دنياي كهن مطالعه شهر در آثار ارسطو ،افلاطون و آگوستين، در قرون ميانه در نظريات ماكياولي همچنين در آثار فيلسوفان قرن 17 مانند "بودن" مطرح شده است و در طول قرن 18 شهر در تئوري اجتماعي ژان ژاك روسو بازتاب مييابد، ... اما هويت جامعه و شهر پس از انقلاب صنعتي است كه تغيير اساسي پيدا ميكند (.(ennett,1970:5 پس از اين تغييرات ،شهر در كانون توجهات صاحبنظران رشته هاي مختلف جامعه شناسي، جغرافيا، اقتصاد، برنامه ريزي و ... قرار مي گيرد. متفكران هنگامي كه راجع به عوامل و نيروهاي راشد شهرها و امكان پيش بيني تحولات آتي
2
آنها صحبت ميكنند، دو نوع تئوري وجود دارد:
1ـ تئوري توضيحي[4] : آنچه را كه هست به توصيف ميكشاند و سعي در نماياندن علتهايش ميكند.
2ـ تئوري هنجاري[5] :هدف تعيين آن چيزي ست كه بايد باشد، يعني يافتن بهترين جايگزينها براي شرايط موجود
اما همچنان كه از راسل آكوف نقل شده است در عمل معمولاً اين دو نظريه يا نگرش با هم ادغام ميشود وي يادآور ميشود كه براي بررسي رابطه دو پديدة (مانند شهرنشيني و توسعه اقتصادي) سه رابطه متصور است:
1ـ رابطه علي، يعني يكي علت ديگر است.
2ـ علت احتمالي كه مجموعهاي از علل معلول مشخص را ايجاد ميكنند.
3ـ رابطه همبستگي بين دو پديده. در اين حالت تغيير مجموعهاي از پديدهها با تغيير عدهاي ديگر همزمان است ولي بين آنها رابطه علي وجود ندارد.
در تحقيقات شهري نوع سوم رايجترين رابطهاي است كه بين پديدهها يافت ميشود ولي در خيلي از موارد در اثر تحقيقات تجربي ميتوان به توضيح رابطه علي نيز پرداخت .
در گزارش حاضر ديدگاه سوم بيشتر مورد تأكيد واقع شده است و رابطه شهرنشيني با ساير پديدههاي اقتصادي ـ سياسي و اجتماعي مورد كنكاش قرار گرفته است.
شهرنشيني پديدة قرون جديد است، گر چه شهر و شهرنشيني از حدود 7 هزار سال قبل از ميلاد وجود داشته است ولي معناي جديد و توسعه فزاينده آن متعلق به قرون معاصر و جديد است. تعداد شهرهاي بيش از 100 هزار نفري كه بشر تا قرن 5 بعد از ميلاد از زمان پيدايش شهرنشيني ساخته است 67 شهر بوده است، اين تعداد در طول چهار قرن بعدي (تا قرن دهم ميلادي) به 61 شهر تبديل شده و تا قرن 15 ميلادي تنها به 75 شهر رسيده است. يعني در فاصله 20 قرن (5 قبل از ميلاد تا 15 ب م) تنها 8 شهر به شهرهاي با بيش از يكصد هزار نفر جمعيت جهان اضافه شده است. در حاليكه در فاصله 400 سال اخير از قرن 16 تا قرن بيستم 75 شهر ياد شده به 144 شهر افزايش يافته است. (يعني 69 شهر اضافه شده است). كه نشانگر انقلابي در زمينه توسعه شهر و شهرنشيني است.
3
شهرنشيني بيش از پنج هزار سال قدمت دارد. تا سال 1900 از هر هشت نفر، فقط يكي در مناطق شهري زندگي ميكرد. اما در پايان قرن كنوني نيمي از جمعيت جهان شهرنشين (بودند) دو سوم از اين جمعيت 3 ميلياردي در كشورهاي جهان سوم زندگي ميكنند (گيلبرت وگاگلر، 1375:7). گسترش شهرنشيني بخصوص در دوره معاصر سبب دل مشغولي بسياري از نخبگان و صاحبنظران گوناگون به مسائل و پيامدهاي ناشي از توسعه شهر وشهرنشيني شده است:گسترش شهرنشيني به عنوان يك پديده معمول در جوامع، موجب شده كه مسئله "شهر" يكي از مسائل مهم جامعهشناسي شود (ممتاز،1379:3 ).
توسعه فرهنگي فرآيندي ست كه در طي آن با ايجاد تغييراتي در حوزه هاي ادراكي، ارزشي و گرايشهاي انسان، قابليتها و باورها ،شخصيت ويژه اي را در آنها به وجود مي آورد كه حاصل اين باورها و قابليتها، رفتارها و كنش هاي خاصي است كه مناسب توسعه مي باشد. (ازكيا 1377 : 20) توسعه فرهنگي دگرگوني ست كه از طريق تراكم برگشت ناپذير عناصر فرهنگي (تمدن) در يك جامعه معين صورت ميگيرد و بر اثر آن جامعه كنترل مؤثري را بر محيط طبيعي و اجتماعي اعمال ميكند .در اين تراكم برگشت ناپذير، معارف، فنون، دانش و تكنيك به عناصري كه از پيش وجود داشته است و از آن مستقل شده، افزوده مي شود. (توسلي، 1370: 438) منظور از توسعه شهري در اينجا ميزان بهبود و برخورداري از شاخصهائي چون آب لوله كشي شده، برق، تلفن ،سرانه هزينه هاي عمراني شهرداري، شاخصهاي بهداشتي و.. است. و توسعه اقتصادي را بهبود در شاخص توليد ناخالص داخلي تعريف نموده ايم. بر اين اساس، سعي كرديم سطوح توسعه فرهنگي ،توسعه اقتصادي وشاخص توسعه شهري را در استانهاي مختلف كشور مطالعه كنيم .
نتيجه گيري:
تجربه جوامع توسعه يافته بيانگر هم تغييري توسعه با شهر نشيني ست، رابطه بين شهر نشيني و توسعه در سطح دنيا نشان مي دهد كه سهم قابل ملاحظه اي از توسعه كشور ها به وسيله متغير شهر نشيني قابل تبيين است و در عين حال، اين تأثير كاملاً معنا دار است به عبارتي كشور هاي شهر نشين تر در دنيا كشور هاي توسعه يافته تري هستند. در ايران هم اين ارتباط كام
4
لاً صادق است يعني استانهاي با شهر نشيني بالا نمره توسعه بالاتري هم به خود اختصاص مي دهند، نكته مهم ديگر اين است كه علاوه بر توزيع نابرابر ميزان شهرنشيني در كشور، طي چند دهه گذشته همواره برخي استانها داراي بيشترين تعداد نقاط شهري نيز بوده اند و چون در نظام برنامه ريزي ما يكي از شاخصهاي تخصيص بودجه تعداد شهر و شهرستانهاي يك استان مي باشد به طور طبيعي سهم اين استانها از اعتبارات عمراني و ملي و در نتيجه از توليد ناخالص داخلي بيش از ديگر مناطق بوده است. بنابراين، رشد شهرنشيني در كشور ما داراي چند ويژگي عمده مانند: شتابان ،داراي توزيع بسيار نا متوازن و تمركزگرايانه، برونزا و در ارتباط مستقيم با فروپاشي اقتصاد كشاورزي و روستائي در چند دهه اخير بوده است. شهرنشيني با خود پيامد هاي مثبت و منفي فراواني به ارمغان مي آورد بخصوص، سهم الگوي شهرنشيني در اين ميان قابل توجه است. بررسي رابطه شهرنشيني با متغيرهاي اقتصادي و اجتماعي مانند طلاق، اعتياد، سرقت، سن ازدواج، مرگ ومير كودكان، اميد زندگي، مهاجر پذيري و.... بيانگر وجود رابطه همبستگي قابل توجه با هريك از متغير هاي فوق مي باشد.
بيان مسئله
يافته هاي اين بررسي نشان مي دهد[6]، طي يكدوره 80 ساله ميزان شهرنشيني در كشور ما بيش از دو برابر شده است و از 28 درصد در سال 1300 به 61.3 درصد در سال 1375 و سرانجام به 65 درصد در سال 1380 رسيده است (نتايج سرشماريهاي مختلف) و تعداد شهرهاي كشور از 199 در 1335 به 614 شهر در 1375 افزايش يافته است (ميرزائي و ديگران 1378 :49) و در نتيجه تركيب جمعيت كشور از يك وضعيت غالباً روستائي و عشايري به يك تركيب ديگر: "اكثريت شهرنشين" مبدل شده است. چنيين وضعيتي در همه كشورهاي جهان سوم از سال1950 ميلادي به بعد مشاهده مي شود. هرچند آهنگ تغيير و رشد شهرنشيني ميان كشورها و مناطق متفاوت است، اما تقريباً همه كشورهاي جهان (از جمله ايران) بسرعت در حال شهري شدن مي باشند. اين مسئله مطالعه شهر و پويشهاي شهرنشيني را بيش از پيش ضروري مي سازد: جامعه ما بتازگي قدم در مسير شهري شدن نهاده است، لذا مسائل و مشكلات اجتماعي، قومي و فرهنگي شهرها روزبروز اهميت بيشتر خواهد يافت