تحقیق انحراف اشعه 15 ص
دسته بندي :
دانش آموزی و دانشجویی »
دانلود تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
اگر انحراف اشعه از محوري در سطح كانوني باشد ما از انحراف كروي عرضي و متقاطع صحبت ميكنيم. دسته شعاعي از اشعهها موازي با محوري است كه پس از شكست دوباره نور و مجموعهاي از مخروطها شكل ميگيرد و روي محور عدسيها قرار دارد (شكل 82).
سطحي كه اين مجموعه از مخروطها را در بر گرفته است سطح خورنده نام دارد. و برش عرضي اين سطح توسط هر سطح صافي كه از اين اشعه ميگذرد منحني خورنده نام دارد. شكل 82 نشان دهنده اين منحني در انحراف گوي است. اگر برش عرضي توسط سطوح صاف عمود بر محور دوائري از پرتو مختلف باشند موج موازيشكلي از اشعهها توسط نقطه درخشندهاي روي محور به وجود ميآيد كه از سطح عدسي دور است. در اينجا دائرههاي روشن نقش مهمي را در عكسهاي آن نقطه در سطوح مختلف ايفا ميكنند. كانون F در تقريب نسبي تعيين ميشود و نقش كانون فقط براي اشعهها است. به عنوان مثال اشعههايي كه از طريق عدسيهاي نزديك محور ميگذرند اينطور هستند. كوچكترين و روشنترين تصوير از آن نقطه توسط عدسيهايي در سطح m به وجود ميآيد كه از كانون F نميگذرد.
بنابراين براي كاهش انحراف عرضي كروي يا گوي مانند در عدسيها، ما بايد كانون مناسبي از اين عدسيها را تعيين كنيم كه به عنوان مثال توسط در نظر گرفتن كانون در نه در F عكس به وجود ميآيد. عدسيهاي همگرا داراي انحراف طولي منحني گوي مانند است. به عنوان مثال اشعههاي غير paraxial در محور در نقطهاي نزديك عدسي از كانون paraxial همديگر را قطع ميكنند. عدسيهاي واگرا داراي انحراف گوي مانند در جهت مخالف هستند. انحراف گوي مانند از لحاظ عملي توسط انتخاب مناسب سطوح و دستگاههايي از عدسي حذف ميشوند. و همان براي انحراف گوي مانند آينهها هم صحت دارد.
Coma
اگر يك لكه روشن روي امواج گستردهاي كه روي محور نوري سيستم قرار ندارند تشكيل شود عكس آن دايره روشن نيست همان طوريكه در مرحله قبل هم بيان شد و شكل آنان نامتقارن فرض ميشود. برخي اوقات اين شكل، يادآور ذوزنب است گرچه نام اين انحراف ميباشد. coma به طور قابل توجهي توسط انحناي درست مشخصههاي سيستم ضعيف ميشود.
انحرافي كه توسط اشعه هاي مايل محور فرعي به وجود ميآيند
2
اين سطوح از طريق محور سيستم نوري ميگذرد كه سطوح جنوبي نام دارد. اگر امواج استوانهاي شكل اشعه در اين سطح صاف در يك زاويه كاملاً بزرگ با محور وجود داشته باشند آنگاه پس از پرتو دوباره براي طولاني مدت باقي نميمانند. اشعههايي كه در سطح جنوبي قرار دارند به روشي كه متفاوت از شكست نور اشعههايي است كه موازي با آنها هستند شكسته ميشوند. بدين ترتيب اشعههاي موج پس از شكست نور موازي نيستند. بنابراين موج برش عرضي متفاوت از فاصلهاي از عدسيها پس از انكسار نور است. در همان فاصله مشخص از عدسيها، برش عرضي بخشي از مسيري (خطي) است كه بر سطح جنوبي عمود و قائم است.
پس از اين، اين خط به يك قرينه تبديل ميشود كه پارامترها با فاصله از عدسي تغيير ميكنند. در يك فاصله مشخص از عدسيها، برش عرضي دائرهاي شكل است دوباره بيضي شكل ميشود و در نهايت بخشي از خط در سطح جنوبي قرار دارد. يك اينچنين انحرافي آستيگماتيسم امواج متمايل نام دارد. ابتدا اجازه دهيد تا نمونهاي از انكسار نور موج را كه در بالا بدان اشاره شد تفسير كنيم. پس از عبور از طريق يك عدسي، موج در سطح جنوبي و در سطحي عمود بر سطح جنوبي و موازي محورها قرار ميگيرد كه به عبارت ديگر سطح SAGITTAL است. كانون براي اين سطوح متفاوت است.
در شكل 80، كانون جنوبي روي سطح I و كانون SAGITTAL روي سطح III قرار دارد. در سطح II اشعهها نيمه بالايي موج استوانهاي شكل درنيمه پائين موج دائره شكل قرار دارند. در حالي كه اين متعلق به نيمه پائيني موجي است كه در نيمه بالايي دائره قرار دارد. اشعههايي كه از نيمه راست به موج استوانهاي شكل ميرسند روي نيمه راست دائره در سطح II قرار دارند. در حالي كه اشعههايي كه از نيمه چپ موج ميآيند روي نيمه چپ دائره قرار ميگيرند. مكان سطوح دركانون جنوبي و sagittal بستگي به زاويه انحراف موج در محور نوري دارد. بنابراين سطوحي كه شامل كانون هستند توسط كانون جنوبي و sagittal شكل ميگيرند و بر هم منطبق نيستند. واضح است كه اين سطوح فقط در نقطه F روي محور نوري به هم ميرسند در اين نقطه متعامد نيستند (شكل 83). اين نوع انحراف انحناي سطح عكس (تصوير) نام دارد. اين كجراهي (انحراف) زماني از بين ميرود كه وضعيتpetzval ارضا كننده باشد و ما در اين كتاب راجع به آن بحث نميكنيم.
4
ميزان بزرگنمايي سيستم معمولاً به زاويه انحراف اشعه در محور نوري بستگي دارد. در زواياي بزرگتر، اين مشهودتر است و تصوير تشابهش را با جسم از دست ميدهد. در نتيجه يك شبكه (توري) توسط خطوط راست شكل ميگيرد كه به داخل شبكه توري مانند با خطوط قوس دار انتقال مييابد. (شكل 84). اين نوع انحراف و كجراهي كجي نام دارد. انحراف هندسي توسط انتخاب درست عدسيها، مشخصات آنها و غيره كاهش مييابد. در حال حاضر، اين امكان وجود دارد كه همه انحرافات و كجراهي را حداقل براي ترسيم آنها در يك سطح قابل قبول از بين ببريم.
انحراف رنگي
اين انحراف با انتخاب تركيبي از عدسيهايي كه عدم انطباق تصاوير در طول موجهاي مختلف كاهش ميدهد از بين ميروند. ولي ممكن است كه توان انطباق دقيقي از تصوير را براي همه طول موجهاي طيف به دست آوريم. معمولاً انطباق دقيق تصوير براي 2 طول موج مختلف در نظر گرفته شده است و انطباق براي طول موجهاي باقي مانده داراي ميزان خاصي از صحت و درستي است، اين فرايند تابرنگسازي سيستم نوري نام دارد. تصاويري با 2 طول موج متفاوت بر هم منطبق هستند اگر سيستم داراي عناصر يكساني براي اين طولهاي موج باشد. و اين به مقدار يكساني از 3 مقدار ثابت حدسي ميرسد. به عبارت ديگر، حداقل داراي پارامترهاي مستقلي به منظور رسيدن به رنگسازي هستيم.
مقادير اين پارامترها به عنوان راه حلي براي 3 معادله بيان شده از عضوهاي مهم براي هر دو طول موج در نظر گرفته شدهاند و هميشه اين امكان وجود دارد كه يك سيستم نوري انتخاب كنيم كه نياز به 3 پارامتر جداگانه دارد. اين مسئله توسط اين حقيقت كه فقط كافي است تا به رنگسازي نسبي در اهداف عملي برسيم حل ميشود. واضح است كه رنگ سازي مي تواند در اصل براي 3 يا طول موجهاي بيشتري درنظر گرفته شود. براي همين منظور، ما بايد سيستمي را به وجود آوريم كه به طور كافي داراي تعداد زيادي پارامتر است و اين پارامترها به درستي انتخاب شدهاند. رنگ سازي شامل بيشتر از 2 طول موج است كه در نورشناسي استفاده شده است. انتخاب طول موجهاي براي تطابق با تص
4
وير بستگي به ابزار استفاده شده دارد. و براي ابزار مشاهده بصري، طول موجها به حساسيت چشم نزديك هستند.
به عنوان مثال از يك منطقه طيفي سبز ـ زرد استفاده شده است. معمولاً اشعههايي با 3/656= نانومتر استفاده ميشود. براي دوربينهاي عكاسي طول موجها به منطقه آبي طيف نزديك هستند چون فيلمهاي عكاسي نسبت به اينچنين طول موجهايي حساس هستند.
عدسيهاي غوطهور در روغن
عدسيهاي غوطهور در روغن به منظور جلوگيري از انحراف كروي به كار ميروند در حالي كه از امواج گستردهاي استفاده شده است. اصل عملكرد اينچنين عدسيهايي واضح است كه در ايجاد تصاويري مشخص ميشود كه داخل عدسيهاي كروي شكل قرار دارند (شكل 85). نقطه p در فاصله از مركز. در عدسيهاي گوي مانند و كروي انتخاب شده است. كه n و شاخصهاي انكسار نور در اين عدسيها و محيطي با توجه خلأ ميباشند. اين تصويري كه شكل گرفته است نتيجه همين انكسار نور در سطح كروي است و جايي است كه در طرف فرو رفته (سطح فرو رفته) وجود دارد. بنابراين شعاع اين سطح در فرمول داراي علامت منفي است. كميتها از نقطه A1 بررسي و اندازهگيري شدهاند كه منفي ميباشند. مطابق با نظريه و قوانين سينوس ما ميتوانيم براي مثلثات و PQO به صورت زير بنويسيم:
قانون اسنل در انكسار نور درنقطه Q به صورت زير است.
بايد در نظر گرفتن كه s-r مطابق با شرايط ما از معادله 11-24 و 10-24 داريم:
در حالي كه از مثلثات POQ و POQ با داشتن يك زاويه ما داريم: