تحقیق پیدایش شیعه 32ص
دسته بندي :
دانش آموزی و دانشجویی »
دانلود تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 26 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
واژه شناسي
اصولاً واژه شيعه به چه معنا است؟به منظور روشنتر شدن بحث، بررسي معناي لغوي و اصطلاحاتي اين واژه ضرورت دارد: شيعه در لغت كتابهايي چون «القاموس المحيط»1، «تاج العروس»2 «لسان العرب»3 و «النهاية ابن اثير»4 شيعه را داراي معاني زير دانستهاند:1- پيرو و ياور در اين كتب آمده است: «شيعة الرجل اي اتباعه و انصار؛5 شيعه فرد يعني پيروان و ياورانش» در قرآن كريم نيز اين واژه در اين معنا به كار رفته است ؛ چنان كه در داستان حضرت موسي(ع) ميخوانيم: در فوجد فيها رجلين يقتتلان هذا من شيعته و هذا من عدوه ؛6حضرت موسي(ع) در شهر با دو نفر برخورد كرد كه با هم در نزاع بودند يكي از آنها از پيروانش بود و ديگري ازدشمنان اودرباره اين معنا توجه به د و نكته ضرورت دارد:
الف) لازم نيست شخصي رهبر مثبت باشد؛ براي مثال پيروان خاندان ابو سفيان «شيعه - آل ابي سفيان» خوانده ميشوند. ب) كار برد اين واژه نشان دهنده شدت همبستگي ميان پيرو و رهبر است ؛ همبستگي اي كه در كاربرد و اژه هايي چون «اتباع»(پيروان) ديده نميشوند.
بنابر اين، ميتوان چنان نتيجه گرفت نسبت ميان واژههاي شيعه و «تبع» عموم و خصوص مطلق است. يعني هر شيعهاي تبع خوانده ميشود، ولي هر تبع و پيروي شيعه نيست. اين سخن را ميتوان با تعريف راغب اصفهاني از واژه شيعه نيز تأييد كرد؛ زيرا او كه
2
معمولاً به ريشه يابي واژههاي قرآني
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1- القاموس المحيط، ج 3، ص 61 و 62. 2- تاج العروس، ج 5، ص 405
3- لسان العرب، ج 7، ص 258. 4- النهاية ابن اثير، ج 2، ص 246. 5- قصص(آيه): 15.
ميپردازد ، اين واژه را از خانواده شياع به معناي انتشار و تقويت، شمرده است و شيعه را كساني دانسته كه انسان به وسيله آنها تقويت ميشود و انتشار پيدا ميكند؛6 به عبارت ديگر شيعيان فرد كساني هستند كه از جهت زمان و مكان باعث افزايش گستره وجودي وي ميگردند.
2-گروهي كه حول محوري خاص اجتماع كردهاند؛ «كل قوم اجتمعوا علي امرتهم شيعة» اين معنا بر خلاف معناي قبلي، غير نسبي است؛ در آن نسبت ميان پيرو و رهبر ديده نشده است و به هر گروه مستقل داراي مرام گفته ميشود. آيه شصت و نهم سوره مريم از موارد استعمال قرآني اين معنا به شمار ميآيد: «ثم لننزعن من كلّ شيعة ايهم أشدّ علي الرحمن عتيّا؛7 سپس از ميان هر گروه آن را كه بر خداوند نافرمانتر بود، بيرون ميكشيم.
3- هماهنگ در اهداف اصول و مباني در اين كاربرد، دو شخص كه اهداف و اصول و مباني مشترك دارند، شيعه يكديگر خوانده ميشوند؛ گرچه معمولاً شخص متأخر را شيعه شخص متقدم مينامند. در كتب واژهشناسي به اين معنا كمتر اشاره شده است، اما ميتوان كاربرد
3
آن را در قرآن كريم مشاهده كرد. در آيه هشتاد و سوم سوره صافات آمده است: «وان من شيعته لابراهيم... ؛ ابراهيم از شيعيان او(نوح) بود...»اين آيه حضرت ابراهيم(ع) را از شيعيان حضرت نوح(ع) معرفي ميكند. با توجه به برخورداري ابراهيم از شريعت مستقل نميتوان او را پيرو حضرت نوح(ع) دانست. آنها در اصول و مباني و اهداف مشترك بودند.
جالب آن است كه بعضي در اين آيه ضمير «شيعته» را به حضرت ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ6- معجم مفردات الفاظ القرآن، ص 279.
7- مريم(19): 69.
محمد(ص) بر گرداندهاند. در اين صورت معناي آيه چنين ميشود: حضرت ابراهيم(ع) از شيعيان حضرت محمد(ص) بود8.... با توجه به آن كه حضرت ابراهيم(ع) از نظر زماني پيش از حضرت محمد(ص) ميزيست، شيعه را در اين جا به معناي «منهاج و دين يكسان داشتن» تفسير كرده و چنين گفتهاند: «هو(ابراهيم) علي منهاجه [محمد(ص)] و دينه... شيعه در اصطلاح اين واژه در ميان مسلمانان وابستگي ويژهاي با حضرت علي(ع) پيدا كرده است ؛ وابستگي اي كه در نوشتهاي مختلف به شكلهاي مختلف نمود يافته است؛
1- شيعه به معناي دوستدار و محبّ حضرت علي(ع) است.
5
2-شيعه يعني كسي كه حضرت علي(ع) را از عثمان برتر ميداند و در مقابل شيعه علي(ع) شيعه عثمان قرار دارد .
3-. شيعه كسي است كه حضرت علي(ع) را از عثمان و دو خليفه نخستين و همه صحابه برتر ميداند .
4-چه كسي است كه به جانشيني بلا فصل حضرت علي(ع) اعتقاد دارد. البته هيچ يك از اين تعاريف جامع و مانع نيست.
شايد بتوان با توجه به فرقههاي مختلف شيعه در طول تاريخ عبارت زير را بهترين تعريف براي اين واژه دانست: شيعه كسي است كه جانشيني حضرت علي (ع) را از راه نصّ ثابت دانسته و حضرت علي(ع) را سزاوارترين شخص براي جانشين حضرت پيامبر اكرم(ص) ميداند.
در اين تعريف بر واژه نصّ تأكيد شده است كه نقطه افتراق شيعه و
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 8- لسان العرب، ج 7. ص 258.
گروههاي ديگر است ؛ زيرا گروههاي ديگر جانشيني پيامبر اكرم(ص) را انتخابي ميدانند، ولي شيعه آن را به نص و بيان حضرت پيامبر اكرم(ص) منوط دانسته است. واژه نص در اين جاعام است و هر دو نوع نص جليّ و خفي [نصّ اسمي و نصّ وصفي] را شامل ميشود:
مراد از نصّ جليّ يا نصّ اسمي آن است كه بگوييم: پيامبر اكرم(ص) جانشين خود(حضرت علي) را مشخصاً با ذكر نام معرفي كرده است