دانلود مقاله در مورد درموردعرفان
دسته بندي :
مقاله »
مقالات فارسی مختلف
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 107 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
به نام خداوند جان و خرد
مقدمه :
شك ، گمان و يقين ؛ از جمله مسائل مربوط به حوزه معرفتند كه بشر پيوسته در زندگي با آن روبه روست .
شكل حاصل اشتراك ميان معلومات و مجهولات است .
گمان به قول مولانا همچون شيشه زرد و كبودي است كه انسان از پشت آن به حقايق و مسائل پيرامون خويش مي نگرد .
پيش چشمت داشتي شيشه ي كبود
زان سبب عالم كبودت مي نمود 1329/1
بشكن آن شيشه كبود و زرد را
تا شناسي گرد را و مرد را 3959/1
و يقين بوستان آرامش و همنشيني با حقيقت است .
انسان به لحاظ دو بعدي بودن وجودش – جسم و روح – گاهي در مسائل مادي و دنيوي دچار شك مي شود كه بايد به كمك ابزار « حس و عقل » آن را به يقين مبدل ساخت .
و گاهي نيز درامور معنوي و ماوراء طبيعي به شك و ترديدهايي مبتلا ميشود كه براي رفع آن ياري جستن از حواس و نيروي عقلاني نه تنها شكلي را حل نمي كند بلكه او را دچار سر گشتگي مي كند . اينجاست كه دو راه بيشتر در پيش رو ندارد :
پاك ساختن چهره دل از غبار حس نفساني تا مغيبات غيبي در آن ، صورت خويش را بنمايند و حقيقت حق جلوه گر شود ، زيرا تا انسان در قيد خود باقي است خير و شر خود را هم درست تشخيص نمي دهد بلكه آنچه را كه خير اوست شر مي پندارد و آنچه را براي او مايه ي شر است خير گمان مي برد و بدين اشتباه به بيراهه مي آورد 1- سر ني – عبدالحسين زين كوب ،ج1 ،ص 575، انتشارات علمي ، 1364
.
خود را به كسي كه اين راه را طي نموده است و گردنه هاي آن را پشت سر گذاشته بسپارد .
ذكر كلياتي كه در اين مجموعه به آنها پرداخته شده !
1- اقسام عوالم ، ابزار و راههاي شناخت آنها ؛ از آنجا كه بحث مورد نظر – شك و يقين – در رابطه با عالم غيب و شهود مطرح مي شود و نيز ارتباطي كه اين بحثها با انواع علوم و معارف و ابزار دستيابي بدانها دارد به طور اجمال- اين مسائل- و ابتدا مورد بررسي قرار گرفت . به عنوان مثال مباحثي درباره عقل و استدلال و استدلاليون و تلاش آنها- با ذكر تاريحچه اي از پيدايش چنين تفكري- براي دستيابي به حقيقت مورد بررسي قرار گرفته است .
2
2- تعاريف شك و گمان و يقين ، ذكر انواع و درجات هر يك .
3- عوامل موثر در ايجاد هر كدام و نتايجي كه هر يك در پي دارند .
4- ابيات متن اين مجموعه بر طبق ابيات و شماره مثنوي معنوي به تصحيح « رينولد الين نيكلسون » است .
5- منابع و ماخذ ؛ شامل منابعي است كه يا مستقيما مورد ارجاع قرار گرفته اند كه اكثر آنها در پاورقي ذكر شده اند و يا منابعي هستند براي مطالعه در اين زمينه همچون شروح مثنوي كه مذكور است .
6- جز شك و يقين كه مجموعه نام آنها را بر خود دارد . واسطه اين دو مضمون ؛ يعني ، گمان و نيز مترادف آنها مثل كلمات ترديد و ظن نيز مورد بررسي قرار گفتند .
7- مطالبي كه مورد بررسي قرار گرفته اند بر اساس مضاميني است كه مولانا به عنوان نماينده عرفا آن را در مثنوي و ابيات آن بيان داشته و بدانها پرداخته است .
8- در پايان نيز فصلي از آيات قرآن كريم كه در آنها به مسئله شك و يقين اشاره شده است همراه با ترجمه ذكر شده است .
بي گمان اين اثر خالي از ايراد و اشتباه نيست ، اميد است استادان بزرگوار بر من منت نهاده ، از راهنمائيهاي صادقانه خويش مرا بهره مند گردانند .
بخش اول
فصل اول : گفتاري چند از زندگي مولانا
مولانا جلال الدين محمد بن سلطان العملا بهاء الدين محمد بن حسين بن احمد خطيبي بكري بلخي كه در كتابها ازاو به نامهاي « مولاناي روم » ، « مولوي » و «ملاي روم » ياد كرده اند ، يكي از بزرگترين و تواناترين گويندگان متصوفه و از عارفان نام آورآسمان ادب فارسي ، شاعر حساس صاحب انديشه و از متفكران بلا منازع عالم اسلام است .
پدرش سلطان العلما بهاء الدين محمد معروف به « بهاء ولد » (543-628 هجري ) از عالمان و خطيبان بزرگ و متنفذ و از بزرگان مشايخ صوفيه در آخر قرن ششم و اوايل قرن هفتم هجري و تربيت يافته نجم الدين كبري بود و در نتيجه نقاري كه در ميان او و سلطان محمد خوارزمشاه پيدا شده بود در حدود سال 610 هجري با خانواده و خاندان خويش از مشرق ايران به جانب مغرب مهاجرت كرد و بعد از گذر از شهرهايي به دعوت سلطان كيقباد سلجوقي در قونيه اقامت گزيد و در همانجا در گذشت .
3
جلال الدين محمد فرزند بها ء الدين ولد كه در قرن ششم ربيع الاول سال 604 هجري در بلخ ولادت يافته بود در آغاز اين سفر طولاني پنج و شش ساله بود و گفته شده است هنگام عبور از نيشابور همراه پدر به صحبت عطار نيشابوري رسيده بود .
بعد از وفات سلطان العلما سال 628 يا 631 فرزندش جلال الدين محمد به خواهش مريدان به جاي پدر بر مسند وعظ و تدريس پدر نشست ، اندكي بعد از فوت پدر مريد او برهان الدين محقق ترمذي در طلب استاد به قونيه آمد و چون استاد در گذشته بود تربيت فرزندش جلال الدين كه در آن وقت به علوم « قال » به كمال بود ، همت گماشت و براي آنكه در علوم شرعي و ادبي كامل شود او را به مسافرت و تحصيل به حلب و دمشق بر انگيخت و او در حلب و دمشق به تحصيل در فقه صنفي پرداخت و گويا به فيض محبت محي الدين عربي نائل گشت و پس ازين سفر كه هفت سال به طول انجاميد به قونيه بازگشت و پس از طي طريق و سلوك به اجازه استاد مسند تعليم و ارشاد يافت . پس از وفات استاد به سال 638 ، مولوي تا سال 642 كه سال ملاقات او با شمس تبريزي است به تدريس علوم شرعي در قونيه و وعظ و تذكر اشتغال داشت .
مولوي با يافتن شمس پشت به مقامات دنيوي كرد و همواره ملازم صحبت او بود تا آنكه شمس در سال 645 هجري به دست عده اي از شاگردان متعصب مولانا كشته شد و مولانا همچنان در فراق او مي سوخت تا به تصور آنكه او را در شام خواهد يافت به دمشق سفر كرد و مدتي در آنجا جستجو نمود و پس از ناكامي به قونيه بازگشت . پس از شمس تا ده سال ديگر صلاح الدين قونوي معروف به «زركوب » ارادت مولانا را به خود جلب كرد و چون صلاح الدين در محرم سال 657 در گذشت عنايت مولانا نصيب حسام الدين حسن بن محمد معروف به چلبي حسام الدين گرديد . و او بود كه مولانا را به نظم مثنوي تحريض كرد و تا پايان در اين راه با او همراه بود . مثنوي بزرگترين اثر اوست كه در شش دفتر بحر رمل مسدس مقصور يا محذوف در حدود 26000 بيت سروده شد. كه در آن مولانا مسائل مهم عرفاني و ديني و اخلاقي را مطرح نموده است . و در ضمن آن به آيات و حديثها اشاره نموده است .
دومين اثر بزرگ او «ديوان كبير » مشهور به ديوان غزليات شمس تبريزيست كه در پايان غزل مقام شمس الدين تبريزي اشاره و به نام او تخلص نموده است . غزلهاي او مملو از حقايق عرفاني و در تايي مواج احساسات شاعر است . همچنين او رباعياتي دارد كه 3966 بيت را شامل مي شود .
همچنين مولانا اثرهايي به نثر دارد كه عبارتند از :
فيه مافيه – مكاتيب – مجالس سبعه است .
از جمله معاصران مهمتر از همه معين الدين پروانه است كه غالبا براي استماع مجالس مولانا به «مدرسه » او مي رفت و به همبن سبب هم قسمتي از « فيه مافيه » خطاب به اوست .
5
كسان ديگر همچون صدر الدين قونيوي ، نجم الدايه ، علامه قطب الدين شيرازي ، قاضي سراج الدين ارموي را مي توان نام برد .
وفات مولانا در پنجم جمادي الاخر سال 627 اتفاق افتاد مرگ وي واقعه اي سخت در قونيه تلقي شد . جنازه او را در » قبه خضرا » به خاك سپردند . با آنكه او بر مذهب اهل سنت بود در عين اعتقاد و دين داري مردي آزاد انديش بود و به مذاهب ديگر به ديده احترام و بي طرفي ، چنانچه شايسته مردان كامل چون اوست ، مي نگريست . 1- تاريخ ادبيات ايران ، دكتر ذبيح الله صفا ، تلخيص : دكتر محمد ترابي ج دوم ، ص 95
فصل دوم : تقسيم بندي عوالم
جمله آفرينش از حيث ماهيت بردو نوع منقسم است :
اول عالم خلق يا ملك
دوم عالم امر يا ملكوت
عالم خلق ، جهان اجسام است كه قابل مساحت و تجزي است . لكن عالم امر ضد اجسام و غير قابل تجزيه است . 1- مرصاد العباد ، ص 60 ، به كوشش محمد امين رياحي .
با توجه به تفاوت ماهيت اين دو عالم ؛ راهها و وسايل وصول به شناخت اين دو عالم نيز متفاوت است و هر يك علم و وسيله خاص خود را مي طلبد .
ابزار و راههاي شناخت اين دو عالم
براي شناخت عالم خلق مي توان از اين راهها و وسايل ياري جست :
حواس : كه بشر از راه مطالعه و مشاهده عيني طبيعت با رموز و اسرار اين جهان آشنا مي گردد . كه حاصل آن نيز علوم تجربي است كه راه دستيابي به آن مشاهده و تجربه است .
عقل : كه در اثر قوه استدلال و قياس نتيجه اي را پيش بيني و استنتاج مي كند . 2- ر.ك . مجموعه آثار شهيد مطهري ، ج سوم ، ص 351 .
البته در بيشتر موارد اين دو وسيله – حس و عقل – هر دو به كمك يكديگر براي شناخت و دستيابي به رموزو حقايق آفرينش مورد استفاده بشر قرار مي گيرند و اكثرا حس و مشاهده مقدمه اي براي استنتاج منطقي مطلبي است .
مثلا : وقتي انسان رد پايي رامشاهده مي كند – دريافت از طريق حس بينائي – نتيجه مي گيرد كه كسي از آنجا عبور كرده است – دريافت نتيجه استدلالي و عقلي .
در بعضي موارد نيز تنها ازنيروي عقل و استدلال براي رسيدن به شناختي از حقايق اين عالم مدد گرفته مي شود كه با اين وسيله قابل دريافت باشند كه چنين شناختهايي در حوزه علوم عقلي جاي مي گيرند و از جمله آنها مي توان به « فسلفه » اشاره نمود ، كه مي كوشد با ابزار عقل و استدلال به شناخت منطقي در امورنائل شود .