دانلود مقاله در مورد مبانى انديشه هاى سياسى اهل سنت 28 ص

دسته بندي : مقاله » مقالات فارسی مختلف
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 28 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏مبانى انديشه هاى سياسى اهل سنت
‏مقدمه
‏1) دوران نصّ‏گراى صحابه
‏2) ظهور فقه الخلافة
‏رابطه قدرت و فقه الخلافة
‏تأخير در تأسيس فقه الخلافة
‏3) انديشه‏هاى جديد
‏الف) زمينه‏هاى تاريخى
‏ب) مبانى كلامى نظريه‏هاى جديد
‏1- اصول ثابت و شكل زمانى حكومت اسلامى
‏الف) اصل لزوم تأسيس حكومت
‏ب) اصل شورا
‏ج) اصل وكالت
‏2- انديشه احياى خلافت اسلامى
‏اركان انديشه سياسى رشيدرضا
‏اصول و مبانى نظريه رشيد رضا
‏الف) اجماع بر لزوم خلافت
‏ب) اصل وجوب شورا
‏ج) ولايت اهل حل وعقد
‏د) اصل بيعت
‏3- نظريه علمانيت
‏خلاصه و نتيجه‏

‏مقدمه
‏از ديدگاه بررسى‏هايى كه امروزه با عنوان فرانظريّه (Meta‏ theory‏) مشهورند، انديشه‏هاى
سياسى اهل سنت وضعيت ويژه‏اى دارند. با توجه به ملاك‏هاى تاريخى و برون منطقى، اين
انديشه‏ها به سه دوره متمايز تقسيم مى‏شوند. هر كدام از اين دوره‏ها كه در سطور آتى بررسى
مى‏شوند، مبانى و الگوى انديشه پردازى خاصى دارند كه تمايز گفتارى آن‏ها را نشان
مى‏دهند. در اين مقاله، كوشش مى‏كنيم ضمن اشاره به ويژگى‏هاى عمومى اين سه دوره،
مبانى و خصايص تفكر سياسى جديد در اهل سنت را به اجمال طرح نماييم.
‏منظور از مبانى در اين‏جا، زمينه‏ها و پايه‏هاى تاريخى- كلامى است كه منظومه فكر
سياسى اهل سنت با تكيه بر آن‏ها تدوين شده، و بر اين اساس تاريخ و سنت اسلامى را باز
تفسير مى‏نمايند. برخى از اين مبانى، چنان كه خواهد آمد، واضح و آشكارند و ما از آن ها به
مبانى كلامى تعبير مى‏كنيم، اما بخشى ديگر وضوح بين ندارند، بلكه چنان‏كه بعضى از
نويسندگان اشاره كرده‏اند، زمينه و ناخودآگاه انديشه‏هاى اهل سنت را تشكيل مى‏دهند. ‏[1]‏
‏از يك ديدگاه، مبانى نوع دوم كه در اين‏جا با عنوان مبانى تاريخى اشاره مى‏كنيم-

‏|122|‏

در بازپردازى و تحول افكار سياسى اهل سنت، نقش تعيين كننده دارند. طبق اين تحليل،
ساختار زندگى عمومى در هر زمانه كه در ناخودآگاه قدرت تجلى مى‏كنند، نه تنها
انديشه‏هاى سياسى هر دوره را تحت تأثير قرار مى‏دهند، بلكه حتى مبانى كلامى متناسب
با آن را باز توليد و سامان مى‏دهند.
‏برخلاف ديدگاه فوق، نظريه ديگرى كه تا حدودى سنتى و مانوس است به مبانى
كلامى اصالت بيش‏ترى مى‏دهند و شرايط تاريخى يا ناخودآگاه زمان را به عوامل
غير عمده و درجه دوم تقليل و تحويل مى‏كنند. به نظر مى‏رسد كه اين نوع از بررسى‏ها،
چهارچوبه‏هاى فكرى را بيش از حد واقع متصلب و انعطاف‏ناپذير تلقى مى‏كنند.‏[2]‏ كوشش
ما در اين مقاله استفاده از لوازم معرفتى و روش شناختى هردو ديدگاه فوق در بررسى مبانى
انديشه‏هاى جديد اهل سنت مى‏باشد. ابتدا مختصات دوران‏هاى سه‏گانه تاريخ انديشه
سياسى اهل سنت را مورد اشاره قرار مى‏دهيم:

‏1) دوران نصّ‏گراى صحابه
‏اين دوره كه با رحلت پيامبر بزرگ اسلام(ص) و شكل‏گيرى خلافت مدينه آغاز مى‏شود، دورانى
است كه انديشه و عمل سياسى مسلمانان با استناد به نصوص و سيره هدايت مى‏شود. مهم‏ترين
ويژگى اين مرحله از تاريخ تفكر مسلمين، فقدان يك منظومه يا نظريه سياسى منسجم، و نقش
برجسته صحابه در داورى نهايى منازعات و تصميمات سياسى است. افكار عمومى تقريباً بر
محور صحابه دور مى‏زد و اظهارنظرها و مواضع آنان ملاك نهايى مشروعيت حاكمان بود.‏[3]‏
‏قطع‏نظر از مبانى متأخرى كه در باب عدالت صحابه و با ملاحظات ويژه‏اى تدوين
شده‏اند، صحابه پيامبر(ص) در اين دوران احترام و جايگاه تعيين كننده‏اى در عرصه
سياسى و زندگى عمومى مسلمين داشتند. چنين جايگاهى درواقع، مقبول خاص و عام،
و فرمانروا و فرمانبردار بود. امام على بن ابى طالب(ع) آنان را با عنوان اهل شورا معرفى
مى‏كند و خطاب به فرمانرواى نافرمان شام مى‏فرمايد:

«وانما الشورى للمهاجرين والانصار فان اجتمعوا على رجل وسموه اماماً كان ذلك لله رضى

‏|123|‏
‏شورا از آن مهاجرين و انصار [صحابه‏] است و هرگاه آنان بر كسى توافق نموده و
او را امام بنامند، اين امر مورد رضاى خداوند نيز خواهدبود.»‏[4]‏
‏هر چند عبارت فوق در نظر بسيارى از نويسندگان شيعى، از مصاديق «الزموهم بما
الزموا به انفسهم» تلقى شده است. اما گفتار امام(ع)، قطع‏نظر از مبانى مذهبى متفاوت،
بيانگر نقش تعيين كننده صحابه در معادلات سياسى اين دوره است.
‏اهل سنت، چنان‏كه اشاره خواهيم كرد، تفاسير متفاوتى در باب علل و سرشت اين
مسئله، يعنى جايگاه ويژه صحابه و اهل شورا دارند ‏[5]‏، نظريه‏ها و نظريه پردازان دوران دوم
تفكر اهل سنت، با حفظ مبناى مهمى كه توسط ابوالحسن اشعرى در باب عدالت صحابه
تأسيس شده بود، عمل و مواضع سياسى صحابه را كاشف از ولايت حاكم اصلح و نه
لزوماً افضل- مى‏دانستند و طبق اين تفسير، شوراى پس از تعيين خليفه را به گونه‏اى كمك
فكرى خليفه و به هر حال التزام به آن را غير واجب مى‏ديدند. اما برخلاف، اين ديدگاه كه
ولايت خليفه را مورد تأكيد قرار مى‏دادند و التزام خليفه به نظر صحابه را غيرواجب
مى‏دانستند، متفكران متعلق به دوران سوم، خليفه را نه ولى بلكه وكيل صحابه و اهل شورا
تلقى مى كنند و با قول به وجوب شورا، حاكم اسلامى را ملزم به تصميمات برآمده از شور
صحابه مى‏نمايند. به هرحال، طبق نظر اين انديشمندان، اگر ولايتى هم وجود دارد،
بالاصالة از آن اهل شورا است و درست به همين لحاظ است كه خداوند هرگز پيامبر خود را
مأمور به تعيين خليفه نكرده، و بلكه، برعكس، رسول الله(ص) طبق مفاد دليل شورا ملزم
بوده كه سياست امت را به خود آنان واگذارد.
‏به هرحال، اشارات ما به ديدگاه‏هاى مذهبى در اين جا صرفاً به منظور تأكيد بر جايگاه
صحابه در دولت‏هاى نص‏گراى مدينه و به عنوان يك امر واقع است. فراتر از تحليل‏هاى
مذهبى و كلامى، ديدگاه‏هاى ديگرى نيز در توضيح اهميت صحابه ارائه شده است. حميد
ربّانى در كتاب خود تحت عنوان اقتدار در اسلام، احترام صحابه را منبعث از احترام
كاريزمايى پيامبر(ص) دانسته و بدين ترتيب، ضمن استخدام الگوى كاريزماى وبرى،
گرايش مردم به صحابه را ناشى از تعلّق خاطر مسلمين صدر اسلام نسبت به شخصيت ويژه

‏|124|‏

پيامبر(ص) مى داند. اساس اين نوع بررسى‏ها روان شناسانه است.‏[6]‏
‏برداشت ديگرى نيز وجود دارد كه تا حدودى به تحليل‏هاى ساختارگرايانه توجه دارد.
طبق اين نظريه‏ها جايگاه صحابه در دولت مدينه، ادامه سنتى است كه قبايل جاهلى در
رابطه بين افراد قبيله با شيوخ و سادات داشتند. در سنت عربى به اين بزرگان با عنوان
«سيد» و يا «شرفاء» و «وجوه» قبايل عرب اشاره و خطاب مى‏كردند.‏[7]‏
‏اشاره به اين مطلب شايد خالى از فايده نباشد كه صحابه النبى(ص) على رغم تشابه
موقعيت، تفاوت‏هاى قابل توجهى با «شرفاء» عرب جاهلى داشتند، يكى از اين تفاوت‏ها
به شقاق و اختلافى برمى‏گردد كه برخلاف شرفاى جاهلى در ميان صحابه النّبى(ص) نقش
برجسته و دوران سازى داشت‏[8]‏. اين شقاق و اختلاف كه از حادثه سقيفه برخاسته بود،
به تدريج گسترده شد و به معركه احاديث و آرا بدل گشت.‏[9]‏
‏بدين ترتيب، سقيفه بنى ساعده اختلافات تاريخى اعراب قحطانى و عدنانى، مدنى و
كلى، انصار و مهاجر، و سرانجام منازعات درونى قريش را تشديد نمود. اين منازعات
نهايتاً در آل عبدمناف و بنى‏اميه و بنى‏هاشم متمركز گرديد. نتيجه مهم اين مناقشات تقسيم
و تفرق صحابه و قرارگرفتن آنان در مواضع سياسى متعارض بود. متعاقب اين امر،
احاديث و سيره نبوى نيز يك‏پارچگى خود را از دست داد و علاوه بر تفسيرها و
دسته‏بندى‏هاى متفاوت، دچار افزودگى‏ها و تحريفات گرديد.‏[10]‏
‏در چنين وضعيتى، به نظر مى‏رسيد كه دور نص‏گرايى سياسى و به ويژه جايگاه سياسى
صحابه به سر آمده است. مناقشات سياسى زمان خلافت امام على‏ابن ابى‏طالب(ع) كه خود
نتيجه اين وضعيت بود، موجبات تشديد شكاف‏ها و افول تدريجى موقعيت صحابه در انظار
و افكار عمومى گرديد. جنگ صفين كه در تاريخ‏نگارى اسلامى به عنوان «فتنه اكبر» ناميده
شده است، پايان نقش سياسى-اجتماعى صحابه، و ترور امام على(ع)، پايان دوران اول
حيات فكرى سياسى مسلمانان را رقم زد. پرسش‏هاى برخاسته از اين وضعيت، به ناگزير،
مقدمات نخستين نظريه‏سازيها در باب نظام سياسى اسلام را تدارك نمودند. در سطور آتى
مبانى تاريخى و كلامى اين تحول را بررسى مى‏كنيم.

 
دسته بندی: مقاله » مقالات فارسی مختلف

تعداد مشاهده: 4346 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

فرمت فایل اصلی: .doc

تعداد صفحات: 28

حجم فایل:61 کیلوبایت

 قیمت: 6,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل