آزمایش ترسیم در آینه (گزارش کار روانشناسی تجربی)
دسته بندي :
انسانی »
روانشناسی و روانپزشکی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
2
ترسیم در آینه (یادگیری و انتقال دو جانبه) (Bilateral transfer)
چکیده
در بحث یادگیری موضوعی چالشی وجود دارد که موجب اختلاف بین رفتارگرایان افراطی و شناختگرایان شده است. رفتارگرایان افراطی عقیده دارند که یادگیری در اعضای عمل کننده مثل دستها و انگشتان صورت میگیرد اما در مقابلِ آنها شناختگرایان عقیده دارند که این یادگیری در سیستم اعصاب مرکزی رخ میدهد و اعضا صرفاً ابزارهایی هستند برای انجام دستورات سیستم اعصاب مرکزی. شناختگرایان برای اثبات عقیده خود دست به اختراع آزمایش ترسیم در آیینه زدهاند تا به این وسیله نظر خود را اثبات کنند. ما در این نوشتار به بحث و انجام آزمایش ترسیم در آیینه خواهیم پرداخت و در پایان نتایج به دست آمده از این آزمایش را تحلیل خواهیم کرد...
مقدمه
در تعریف یادگیری میتوان گفت: «یادگیری تغییری نسبتاً دایمی در رفتار است که در نتیجه تمرین حاصل میشود» (اتکینسون، 1387، ص 255). یکی از جنبههای مهم در یادگیری، بُعد شناختی آن است که در تعریف روانشناسان رفتارگرا مورد توجه قرار نگرفته است. برای هرکس روشن و بدیهی است که یادگیری ارتباط نزدیکی با فرآیندهای شناختی دارد ولی روانشناسان رفتارگرا به دلیل اینکه خود را در روش عینی و تجربی محدود ساختهاند، همواره از ورود به چنین مباحثی خودداری کردهاند. اگرچه این گروه از روانشناسان در بعضی موارد ناچار به پذیرش نوعی یادگیری از راه شناخت مانند یادگیری از راه مشاهده و تقلید شدهاند (بیریا، 1385). رفتارگرایان افراطی در روانشناسی تجربی، معتقد بودهاند که یادگیری فرآیندی است رفتاری و در اندامهای مختلف بدن بهواسطه کارهای مربوط به آن انجام
2
میگیرد. یعنی اگر مهارت یا کاری را با دست خود انجام میدهیم این یادگیری در همین دست انجام میپذیرد. اما شناختگرایان به مخالفت با این نظر پرداختند و مدعی شدند که یادگیری در سیستم عصبی صورت میگیرد نه در سطح اندام. شاهد این ادعا هم این است که اگر قائل به ادعای رفتارگرایان افراطی باشیم، یادگیری انجام گرفته در یک دست نباید در دست طرف مقابل دیده شود، چون یادگیری در آن انجام نشده است. اما واقعیت غیر از این است و به وضوح مشاهده میکنیم که مهارتهای یک دست یا اندام یک طرف در طرف دیگر هم قابل انجام است. البته باید این نکته را در نظر داشت که مهارت یک طرف بدن نسبت به طرف دیگر مسئلهای جدا میباشد و در بحث راستبرتری یا چپبرتری جای دارد. به هر صورت اگر یادگیری قبلی در یک طرف موجب تسهیل یادگیری بعدی شود، اصطلاحاً میگویند انتقال صورت گرفته است. انتقال اثر یادگیری وقتی دو جانبه نامیده میشود که یادگیری یک کار با یک عضو (مثلاً دست راست) یادگیری همان کار با عضو مقابل آن ( دست چپ) را تسهیل کند(مطالب کلاسی).
درآزمایش یادگیری و انتقال دو جانبه دو هدف اساسی روانشناسی مطرح است:
1- چگونه مهارت تازهای را بر مبنای یادگیری قبلی میآموزیم. در این هدف انتقال یادگیری به نظر وودورث تابع درجه شباهت موقعیت جدید به موقعیت قبلی است و هر چیزی که قابل یادگیری است، قابل انتقال نیز میباشد؛
2- این آزمایش مسئله ارتباط بین دو نیمکره مغز و انتقال اطلاعات ثبت شده از یک نیمکره به نیمکره دیگر از طریق جسم پینهای مطرح میشود.
دراین آزمایش بررسی مکانیسم انتقال یادگیری دوجانبه مطرح میشود که درآن یادگیری به وسیله یکی از دو دست توسط ترسیم یک طرح ستاره شکل در آیینه صورت میگیرد. هنگامی که دست دیگر که هیچ تمرینی نداشته است این عمل را انجام دهد درصدی از مهارت دست تمرین کرده به آن منتقل میشود این فرایندی دوجانبه است. معمولاً میزان این درصد قابل ملاحظه و مثبت است(در صورت مشاهده مورد منفی باید معاینه عصبی-روانی صورت گیرد). یادگیری وقتی دو جانبه خوانده میشود که یادگیریِ یک کار با یک عضو، یادگیری همان کار با عضو قرینه را تسهیل نماید. انتقال دو جانبه ثابت میکند که یادگیری درسطح اندامهای پاسخدهنده انجام نمیگیرد بلکه درسطح اتصالهایی که بین اطلاعات حسی و فرمانهای حرکتی مراکز عصبی برقرار میگردد به وجود میآید(فرس، 1383).