میزان اثر فاکتورهای اقتصادی تغذیه در لبنیات سازی 25 ص
دسته بندي :
انسانی »
اقتصاد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 21 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
میزان اثر فاکتورهای اقتصادی تغذیه در لبنیات سازی
Normand r.st Pierre
بخش علوم جانوری ، ساختمان علوم جانوری 221-A ، دانشگاه ایالت اوهایو، کلمبوس 43210- OH
گرفتن پیام خانگی
تکرار های مداوم و زیاد می تواند مواد زائد را کاهش دهد و مصرف نیتروژن را در لبنیات سازی گسترش دهد.مشارکت تغذیه و مدیریت در کاهش مواد زائد نیتروژن دار در حین نگهداری همه فرآورده های ملی شیر می تواند روی یک یا چند تا از 5 راه زیر متمرکز شود:
· بواسطه یک تعریف بهتر و هدف گیری تخصیص بهینه ورودی ها(به معنی عملکرد بهینه)
· بواسطه افزایش قابلیت تولید حیوانی ( کاهش 8% مواد زائد نیتروژن N از یک افزایش 25 درصدی تولید شیر گاو)
· بواسطه توسعه علم زیست شناسی ( کاهش 8% در مواد زائد N نیتروژن)
· بواسطه تغذیه بیشتر گله ها با آغل های بزرگتر و بیشمار ( کاهش 8% در مواد زائد نیتروژن از تغذیه 6 گروه vs. و یک تک گروه TMR )
· بواسطه تغییر مکان های تکنیکی (به معنی اسید های آمینه حفاظت شده)
مقدمه
طی 20 یا 30 سال اخیر ، نقطه منبع آلودگی به طور گستاخانه معین شده است. کاهش آلودگی برای منابع غیر نقطه ای ، به منظور جهت دار شدن اخیرا، به وجود آمده است. بسیاری عقیده دارند که کشاورزی منبع عمده صدمه به رودخانه ها و دریاچه های کشور است. در کشاورزی افزایش تمرکز واحدهای تولیدات حیوانی یک مقیاس اثر اقتصادی بزرگ مشاهده شده در تولیدات حیوانی است که یک مرکز اصلی قانونگذاری بوده است چونکه مقدمه پیدایش ان است.
(pelley ,1996). در این دیدگاه روی ا رزش ها و مزیت های تنظیم محیطی برای صنایع تولید شده حیوانی بسیار بحث شده است.(boyd , 1997 ; van vuuren et al., 1997)
همیت رشتههای «میان-رشتهای» روز به روز، زیاد و زیادتر میشود و در این میان برای رشته ریاضی نیز میان-رشتههایی در ترکیب با سایر رشتهها ایجاد شده است. از جمله آنها رشته Biomathematics است...
وقتی برای اولین بار کلمه Biomathemtics به گوشم خورد، فکر کردم اشتباه میشنوم. تا حالا بیوشیمی و بیوفیزیک شنیده بودم اما بیومتمتیکس نه...
حاصل جستجوی من در دیکشنریهای آنلاین برای معنای این لغت، این بود:
The application of mathematical principles to biological processes
یا
the principles of mathematics that are of special use in biology and medicine
آنقدر این کاربرد ریاضی در علوم زیستی برایم جالب بود که به جستجوی صفحات مربوط به آن در اینترنت از طریق جستجو در گوگل پرداختم و با نهایت تعجب دیدم که دانشگاه ایالتی کالیفرنیا حتی در این زمینه، دارای دپارتمان بوده و تعدادی از اساتید و پرفسورهای بیومتمتیکس در این زمینه به تربیت دانشجو مشغولند.
شاید عنوان یکی از سمینارهایی که قرار بود در این زمینه برگزار شود، برایتان جالب باشد:
A mathematical approach to an emergency and a non-emergency situation
نتيجه جستجوهای بیشتر من در این زمینه (حتی تا حد بررسی سوالات پایان ترم دانشگاه مربوطه) اين بود که بیومتمتیکس در واقع حاصل ترکیب شاخهای از احتمال با زیست شناسی
است و گاهی این ترکیب به «آمار ریاضی» هم میرسد بطوریکه شاخه Biostatistics هم وجود دارد...
به نظر من ایجاد این میان-رشتههای جدید، چیزی نیست به جز خلاقیت و نگرش عمیق یک متخصص ریاضی علاقمند به علوم زیستی یا یک فیزیولوژیست متمایل به ریاضیات.
فکر میکنم اگر ما هم بخواهیم در دنیای جدید حرفی برای گفتن داشته باشیم راهی جز خلاقیت و ابتکار نداریم وگرنه تقلید کننده ابرقدرتهای علمی و صنعتي؛ الی ماشاالله در دنیا وجود دارد...
و شاید اگر درست تر بنگریم بیان تواناییهای ریاضیات (تا حد نشان دادن ارتباط این علم با تمامی علوم همانند زیست شناسی و ...) وظیفه ای ملی برای دانشجویان این رشته باشد... شاید...
***
کاربرد روش علمي در علوم زيستي
مثالي از کاربرد روش علمي:
تاريخ علوم زيستي پر از مثالهايي از کاربرد روش علمي توسط پژوهشگران و دانشمندانه.
در سال 1822 يه جوان کانادايي به اسم الکسيس سنت مارتين که قايقراني سرسخت و قدرتمند بود، بر حسب تصادف، توسط گلوله اي زخمي شد.
زخم پهلوي سنت مارتين به اندازه يه کف دست بود و از اونجا مي شد قسمتي از معده سوراخ شده اش رو ديد.
دکتر بومن پزشک ارتش آمريکا بعد از ديدن زخم سنت مارتين مطمئن شد که بيمار تا چند دقيقه ديگه خواهد مرد. اما در کمال تعجب سنت مارتين زنده موند و بعد از چند ماه ديواره معده ش با بافتهاي سطحي بدن يا همون پوست، جوش خورد و مجراي باريکي به اسم فيستول معدي بوجود اومد که به معده ختم مي شد.وسط اين مجرا پرده اي بوجود اومد که مانع خروج مواد از معده مي شد. اما دکتر بومون مي تونست از طريق اين مجرا مستقيما" توي معده رو مي بينه.
دکتر بومون ديد که ديواره معده بيمار، حالت مخملي داره و چينهاي پرشماري سطح اونو، مايع مخاطي مي پوشونه.
وقتي تيکه هاي نون وارد معده مي شد، ديواره بيرنگ معده به رنگ صورتي تند تغيير مي کرد و مايع مخاطي زيادي ترشح مي شد و يه خورده بعدش ديگه اثري از تيکه هاي نون نبود.
دکتر بومون يه مقداري از اين مايع رو که بويي مثل اسيدکلريدريک داشت از معده خارج کرد و يه تيکه گوشت گاو توي اون انداخت. بعد از گذشت 40 دقيقه سطح گوشت کاملا" هضم شده بود. دو ساعت بعد هم تارهاي ماهيچه اي بصورت نخهاي نازک در اومدن و بعد از ده ساعت همه گوشت هضم شده بود. دکتر بومون بعد از جمع آوري مشاهدات خود به اين نتيجه رسيد که معده، غذاي بلع شده رو با ترشح شيره معده که اسيدي هم هست هضم مي کنه.
دکتر بومون براي آزمايش فرضيه ش، غذاهاي خيلي متنوعي به سنت مارتين مي داد و واکنش معده اونو مشاهده مي کرد و به اين ترتيب پايه هاي فرضيه خودشو محکم تر مي کرد.
حالا اين مثال رو با مراحل روش علمي منطبق مي کنيم.
1- مشاهده:
مشاهده ساختمان معده بيمار و ترشح مايع از اون و بعد ناپديد شدن نون و گوشت.
2- تعريف مسئله:
علت هضم و نابودي غذا در معده و اثر شيره معده بر اون.
3- جمع آوري اطلاعات: